آيا توافق تهران و رياض موجب کاهش وابستگي عربستان به آمريکا مي شود؟
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۲۷۸۴۹
خبرگزاری آریا-حضور چین حتما برای آمریکا یک نگرانی امنیتی است چرا که باعث میشود یکی از متحدان آنها در منطقه به نام عربستان روابط راهبردی خود را با چین گسترش میدهد
به گزارش خبرگزاری آریا به نقل از یورونیوز،کاوه حسن، پژوهشگر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه استیمسون اما از جمله کارشناسانی است که صرف همین توافق را هم اتفاق مهمی میداند و معتقد است میتوان چشم انداز امیدوار کنندهای برای کاهش تنشها و گسترش مناسبات میان ایران و عربستان قائل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتگوی اختصاصی یورونیوز فارسی با کاوه حسن، پژوهشگر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه استیمسون پیش روی شماست:
یورونیوز- توافق میان ایران و عربستان چطور حاصل شد؟ به عبارت دیگر چه عواملی باعث شد تا این دو رقیب دیرینه پای این توافق را امضا کنند؟
به نظر من عوامل متعددی باعث شد تا ایران و عربستان با میانجیگری چین به این توافق دست یابند و در اینجا باید نقش چین را هم در نظر بگیریم. یک عامل مشترک در این میان منافعی بود که این سه کشور از حصول به این توافق داشتند در عین حال هم ایران و هم عربستان بر اساس منافع راهبردی خود تصمیم گرفتند این توافق را امضا کنند. اگر بخواهیم این منافع را به صورت جداگانه بررسی کنیم باید در نظر بگیریم که مثلا عربستان برای این توافق منافعی داشت که میتوان به سه عامل در اینجا اشاره کرد. نخست اینکه منافع راهبردی عربستان در کاهش تنش با ایران پیش برود و در صورتی که این توافق خوب اجرایی شود بتواند روابط خود را با ایران عادی سازی کند. اگر این اتفاقات بیفند بن سلمان میتواند روی مسائل داخلی و پیشبرد طرح چشمانداز 2030 که به یکی از اولویتهای راهبردی او در عربستان تبدیل شده تمرکز کند.
به عبارت دیگر وقتی شما با رقیب خود تنشدارید و شرایط منطقهای با ثبات نیست نمیتوانید روی تحولات داخلی تمرکز کنید. مجموعه این عوامل محاسبات راهبردی عربستان برای کاهش تنش با ایران بوده است.
اما در خصوص ایران باید توجه داشت که این کشور با یکی از بزرگترین تظاهراتهای داخلی از زمان استقرار جمهوری اسلامی رو به رو بوده و این مسئله به یکی از اولویتهای مهم تهران تبدیل شده است. آنها میخواهند از طریق توافق با سعودی حمایت عربستان از شبکه ایران اینترنشنال را کاهش دهند. از آن مهمتر روابط با عربستان باعث میشود که ریاض از مسیری که در راستای رابطه با اسرائیل قرار گرفته فاصله گیرد. از آن گذشته و فراتر از آن، این توافق باعث میشود در صورتی که جنگی در منطقه رخ دهد، عربستان به عنوان مهمترین بازیگر عرب منطقه، بخشی از آن اتحاد احتمالی علیه ایران نخواهد بود. اینها مجموعه عواملی بوده که به نظر من باعث شد ایران وارد توافق با عربستان شود.
در خصوص چین هم مایلم خیلی کوتاه اشاره کنم که نقش این کشور در حصول این توافق مهم بوده است. حضور چین برای من به شخصه غیرمنتظره بود و فکر میکنم آنها تلاش دارند با کاهش تنشها میان دو بازیگر در منطقه نشان دهند که نقش ژئوپولتیکی موثرتری ایفا میکنند و با میانجیگری میان ایران و عربستان به جهان نشان دهند که خواهان نقش آفرینی بیشتری در روندهای فرامنطقهای هستند.
یورونیوز: شما مولفههای مختلف از سوی بازیگران متفاوت را برای این توافق برشمردید. اما در عین حال باید به خاطر داشته باشیم که تنشها و اختلافاتی که میان طرفین وجود دارد به نظر جدی است. از وضعیت در عراق و لبنان گرفته تا جنگ یمن. آیا این اختلافات نمیتواند به تهدیدی برای توافق تبدیل شوند؟
کاملا درست میگویید. ایران و عربستان کاملا با یکدیگر رقیب هستند و رویکردها، برنامهها و سیاستهای بسیار متفاوتی را هم نسبت به یکدیگر در منطقه دنبال میکنند. به همین دلیل این توافق شاید نتواند به صورت کامل این اختلافات را حل کند. همانطور که شما گفتید وضعیت در لبنان، عراق و یمن و حتی سوریه مایه اختلاف دو کشور است. ضمن اینکه نفوذ منطقهای ایران و آنچه تحت عنوان نیروهای نیابتی ایران خوانده میشود میتواند بر این اختلافات بیفزاید. در نتیجه ممکن است این توافق نتواند تمام این اختلافات را به سرعت حل کند اما دستکم از نظر سعودی محاسبات این است که باید یک شانس مجدد بدهیم و ببینیم که آیا ایران واقعا توافق را آنطور که به دست آمده اجرا میکند یا خیر. این البته برای ایران هم صدق میکند و تهران هم مایل است ببیند که آیا ریاض حاضر است بر مفاد توافق پایبند بماند یا خیر. در نتیجه بله همانطور که گفتید قطعا اختلافات فراوان هستند و سیاستها و نگاههای متفاوت از سوی دو کشور حتما وجود دارند اما دستکم هر دو حاضر شدهاند برای نخستین بار طی سالها، وارد یک دیالوگ جدی شوند و تلاش کنند تنشها را کاهش دهند. شاید هم در مرحله بعدی بتوانند به همکاریهای خود عمق بیشتری دهند.
یورونیوز:شما به کاهش تنشها اشاره کردید. همانطور که خودتان هم میگویید که اختلافات میان دو کشور عمیق است، در نتیجه آیا میتوان این توافق را تنها یک «مدیریت تنش» میان دو کشور و نه چیزی فراتر نامید؟
برای این منظور باید بیشتر منتظر باشیم و ببینیم در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. من فکر میکنم هر دو طرف با مدیریت چین تمایل داشتند که این توافق صورت گیرد و نباید این را دستکم گرفت. این اتفاق مهمی است؛ در عین حال نباید خوشبینی را از حد گذراند و آنرا به عنوان یک تغییر ژئوپولتیکی بزرگ در نظر گرفت و یا تصور کرد که نظم امنیتی در خاورمیانه تغییر میکند. در عین حال به باور من این توافق به خودی خود این ظرفیت را دارد که یک بلوک جدید ایجاد و یک معماری و سیستم امنیتی نوین را در منطقه شکل دهد؛ اما برای عملی شدن آن باید ابتدا توافق اجرایی شود و هر دو کشور نشان دهند که به بهبود روابط علاقهمندند و وارد گفتگوی جدی با یکدیگر شوند.
پایان دادن به جنگ یمن یک اولویت راهبردی برای عربستان است و اگر ببینیم در نتیجه این توافق، بحران یمن حل و فصل میشود، این میتواند به عنوان نشانهای قوی از اینکه توافق میان ایران و عربستان به خوبی کار میکند، ارزیابی شود
باید دید نگاه این دو کشور به ساختار نوین امنیتی در منطقه چیست. برای این امر هم باید ماهها و حتی تا سالهای آینده منتظر بمانیم. اما آنچه برای امروز باید گفت این است که این توافق، تحول مهمی است و چین هم نقش مهمی داشته و توانسته این دو رقیب را به یکدیگر نزدیک کند. باز هم تکرار میکنم که به نظر من باید از این توافق استقبال کرد چرا که تنشها را در منطقه کاهش داده است.
یورونیوز: شما اشاره کردید که باید منتظر بمانیم و ببینیم که این توافق چگونه کار میکند. اما چه نشانههایی میتوانند به ما کمک کنند و ما را به این نتیجه برسانند که این توافق به خوبی کار میکند؟
به باور من اگر دو رقیب بتوانند بر سر یک آتشبس در جنگ یمن به توافق برسند یک نشانه خوب در این خصوص خواهد بود ضمن اینکه هم مردم یمن و هم جامع بینالملل از آن بسیار استقبال خواهد کرد. چرا که مردم یمن به شدت در وضعیت بغرنجی به سر میبرند.
یورونیوز: اما اوضاع در یمن به نظر پیچیدهتر از اینها به نظر میرسد و نقش آفرینی بازیگران متعدد شرایط را سختتر کرده است. چرا که فقط ایران و سعودی تنها بازیگران در یمن نیستند و مثلا امارات و حتی دیگر گروههای یمنی به جز حوثیها هم نقش دارند. آیا فکر نمیکنید که خیلی خوشبینانه باشد که تصور کنیم پس از توافق ایران و عربستان، جنگ در یمن هم خاتمه مییابد؟
همانطور که گفتم ما باید در تحلیل خیلی احتیاط کنیم که زیادی خوشبین نباشیم اما در عین حال برای عربستان سعودی پایان دادن به جنگ در یمن یک اولویت اصلی است. من میتوانم تصور کنم که آنها در مذاکرات به طرف چینی و ایرانی اصرار کردند که جنگ در یمن خاتمه یابد. باید صبر کنیم ببینم آیا ایران هم چنین علاقهای دارد یا خیر. آیا عربستان آمادگی دارد با حوثیها تساهل کند؟ بله شما به درستی به پیچیدگی شرایط در یمن و نقش امارات و دیگر بازیگران داخلی اشاره کردید. باید ببینیم که این عوامل میتوانند به جنگ در یمن بینجامد یا خیر.
یورونیوز: به عراق بپردازیم؛ چالشهای میان ایران و عربستان در عراق در سالهای اخیر پس از سقوط صدام همواره جدی بوده است. ایران از گروههای شیعه طرفداری کرده و عربستان هم بالعکس هم پیمان گروههای اهل سنت بوده است. با توافق اخیر چه چشماندازی در خصوص وضعیت عراق وجود دارد؟
ما البته هنوز جزئیاتی در خصوص توافق نداریم و نمیدانیم دو کشور دقیقا روی چه موضوعاتی با یکدیگر توافق کردهاند و در ماههای آینده مشخص خواهد شد اما در خصوص وضعیت عراق دو نکته مهم به نظرم میرسد. نخست اینکه اگر گروههای هم پیمان ایران در عراق حملات خود به عربستان را متوقف کنند. دومین نکته سرمایهگذاری عربستان در عراق است. عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس توافقنامههایی با عراق داشتند که در این کشور سرمایهگذاریهای مختلفی در حوزههایی چون برق و انرژی انجام دهند اما گروههایی که ایران حامی آنهاست همواره با این سرمایهگذاریها مخالفت کردهاند. حال اگر ببینیم که در نتیجه این توافق، سرمایهگذاریهای سعودی در عراق انجام شود، این میتواند نشانه خوبی برای ریاض باشد که آنها اطمینان حاصل کنند که توافق دارد کار میکند.
یورونیوز: اما فراتر از بحث سرمایهگذاریهای سعودی در عراق، به نظر میرسد ریشه اختلافات میان تهران و ریاض در عراق جدیتر بوده و از زمان نخستین انتخابات در عراق پس از صدام ما شاهد این تنشها میان دو کشور بودیم. چطور میتوانیم تصور کنیم که این اختلافات پس از این توافق حل و فصل شوند؟
سیاست عرصه ممکن ها است. ایران و سعودی در پایان به منافع استراتژیک خود و اولویتهای خود فکر میکنند. هر دو ارزیابی مجددی از منافع استراتژیک خود دارند. غیرممکن نیست که ایران و سعودی بر سر این موضوعات با یکدیگر به توافق برسند. شاید امروز قدری فانتزی باشد اما حتی ممکن است همانطور که وزیر تجارت سعودی گفته سرمایهگذاری عربستان در ایران نیز انجام شود.
یورونیوز: اما تحریمها چطور؟ تحریمها بینالمللی علیه ایران فعال است. سعودی چطور میتواند با وجود این تحریمها در ایران سرمایهگذاری کند؟
بله تحریمهای بینالمللی باید از سوی سازمان ملل، آمریکا و قدرتهای جهانی حل و فصل شود. اما نکته من این است ما باید ببینم که آیا عربستان تمایل دارد نقشی را ایفا کند که در کمپ مقابل ایران نباشد؟ به عبارت دیگر آیا سعودی تمایل دارد که از نفوذش برای کاهش اثر تحریمها علیه ایران استفاده کند؟ ما هنوز در این خصوص نمیدانیم و باید بیشتر صبر کنیم.
یورونیوز: اما فکر نمیکنید این ایده بیش از اندازه رویاگرایانه باشد؟ چرا عربستان باید در شرایطی که دو کشور در روابط خود بازی با حاصل جمع صفر را دنبال میکنند به سمتی برود که از نفوذ خود برای کمتر کردن تاثیر تحریمها و بهبود شرایط اقتصادی رقیب اصلی خود استفاده کند؟
این چیزی است که برای عملی شدن یا نشدن آن باید صبر کنیم و هنوز درباره آن نمیدانیم اما چیزی که من میخواهم بگویم این است که ایران و سعودی پیش از این هم روابط خوبی داشتند. هرچند عالی نبوده اما روابط خوبی با یکدیگر داشتهاند. دو کشور در سال 2001 با یکدیگر توافقنامه امنیتی امضا کردند و روابط مناسبی را با یکدیگر تجربه کردند. ضمن اینکه ایران و عربستان هرگز با یکدیگر وارد جنگ نشدند. من حتی این را دور از ذهن نمیدانم که دو کشور درآینده برای ساختن نظم جدید امنیتی در منطقه با یکدیگر وارد مذاکره شوند؛ هرچند این را میتوان برای آینده دور متصور شد نه آینده نزدیک.
یورونیوز: شما به نقش چین هم در حصول این توافق اشاره کردید. این حضور چین نمیتواند برای آمریکا یه زنگ خطر باشد؟ یا اینکه فکر میکنید هرگونه کاهش تنشی در خاورمیانه میتواند برای واشنگتن مطلوب ارزیابی شود.
هر دو اینها درست است. دولت بایدن از یک سو از هر نوع تحولی که به کاهش تنشها در منطقه بینجامد استقبال خواهد کرد. آمریکاییها نفعی در افزایش تنشها در منطقه ندارند. از سوی دیگر حضور چین حتما برای آمریکا یک نگرانی امنیتی است چرا که باعث میشود یکی از متحدان آنها در منطقه به نام عربستان روابط راهبردی خود را با چین گسترش میدهد و از نفوذ دیپلماتیک و اقتصادی چین برای برقراری رابطه با ایران استفاده میکند. در نتیجه بله این حتما باعث نگرانی آمریکا است اما در عین حال منطقه در حال تغییر است و ژئوپولتیک منطقه به سرعت در حال تغییر است.
برجام و حمله به تاسیسات نفتی عربستان در سال 2019 باعث شد تا ریاض و کشورهای شورای همکاری به این نتیجه برسند باید ضمن کاهش وابستگی خود به آمریکا، متحدان خود را متنوعتر کنند.
مثلا ما میبینیم که امارات و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری از یکسو با اسرائیل رابطه برقرار میکنند و از سوی دیگر روابط خود با ایران و سوریه را بازسازی میکنند. به نظر من کشورهای شورای همکاری این نیاز را حس کردهاند که باید متحدان استراتژیک خود را گستردهتر کرده و به سمت آنچه من آنرا «خودمختاری راهبردی» مینامم حرکت کنند. آمریکا هم اینها را میبیند و نمیتواند کار چندانی در قبال آن انجام دهد چرا که تغییرات ژئوپولتیکی در منطقه را میبیند. البته در عین حال به نظر من این بدان معنا نیست که چین در منطقه جایگزین آمریکا خواهد شد و کشورهای منطقه میدانند که همچنان آمریکا برای آنها یک متحد ضروری برای حف امنیت است اما در عین حال میبینند که اولویتهای اصلی آمریکا کجا است و واشنگتن بیش از اینکه به خاورمیانه توجه کند متمرکز روی اوکراین و شرق آسیا است.
یورونیوز: چقدر این خودمختاری راهبردی که شما به آن اشاره کردید برآمده از کاهش اعتماد عربستان به آمریکا است. به عبارت دیگر چقدر ممکن است که با روی کار آمدن یک رئیس جمهوری جمهوریخواه که تمایل دارد روابط با عربستان را بهبود بخشد توافق ایران و سعودی به خطر بیفتد؟
ببینید عربستان متوجه شده که باید به سمت متنوعتر کردن متحدان راهبردی خود حرکت و در عین حال وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد. برای این منظور هم دو عامل میتوان در نظر گرفت. مولفه اول برجام است. عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه مشاهده کردند که در جریان مذاکرات برجام، نظر آنها گرفته نشد و این یک نشانه برای آنها بود که آمریکا با آنها مشورت نمیکند. دومین مولفه حمله به تاسیسات نفتی عربستان بود که اتفاقا در زمان حضور یک رئیس جمهوری جمهوری خواه یعنی دونالد ترامپ صورت گرفت. آنجا هم سعودیها متوجه شدند که آمریکا یک اقدام جدی در مقابل این حملات انجام نداد. به باور من آن یک بیدارباش راهبردی برای رهبری سعودی بود تا به متنوعتر کردن متحدان خود بیندیشند و روابط خود با چین و روسیه را بهبود بخشند.
در نتیجه من فکر میکنم حتی با آمدن یک رئیس جمهوری جمهوری خواه هم حرکت امارات و عربستان به سمت «خودمختاری راهبردی» ادامه خواهد یافت و این کشورها همچنان به متنوعتر کردن متحدان خود ادامه میدهند.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: ایران عربستان یمن چین کشورهای شورای همکاری میان ایران و عربستان سرمایه گذاری ها اما در عین حال ایران و سعودی عبارت دیگر اشاره کردید راهبردی خود کاهش تنش ها باعث می شود جنگ در یمن روابط خود نظر من حضور چین تحریم ها باعث شد دو کشور میان دو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۲۷۸۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تولد توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل/ آیا آمریکا مجوز غنی سازی را به عربستان سعودی می دهد؟/ ریاض در یک قدمی پیروزی بزرگ قرار دارد
به گفته مقامات آمریکایی، عربستان سعودی و ایالات متحده در حال نهایی کردن جزئیات یک توافق مهم برای تقویت تجارت و دفاع دوجانبه هستند، اما اگر عربستان و اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار نکنند، توافقی حاصل نخواهد شد.
به گزارش جماران، سی ان ان در تحلیلی در این باره می نویسد:
یک معاهده دفاعی، ائتلاف امنیتی هفت دهه ای بین عربستان سعودی و ایالات متحده را مستحکم و آنها را هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک می کند، زیرا دشمنان ایالات متحده مانند ایران، روسیه و چین به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدتهاست که به دنبال روابط با عربستان سعودی است، زیرا این اقدام میتواند در سراسر جهان اسلام تاثیر خود را بگذارد.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه گفت که ایالات متحده در حال مذاکره برای یک قرارداد بزرگ شامل سه جزء است.
مولفه اول شامل بسته ای از توافقات بین آمریکا و عربستان سعودی، مولفه دیگر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل و مولفه سوم تشکیل کشور فلسطین است.
به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این سه با هم مرتبط هستند و هیچ کدام بدون دیگران جلو نمی روند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک میزگرد در کنفرانس اقتصادی این هفته در ریاض گفت: برای اینکه عادی سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل محقق شود، باید مسیری برای تشکیل کشور فلسطین و «آرامش در غزه» وجود داشته باشد. به نظر من کاری که عربستان سعودی و ایالات متحده با هم در زمینه توافقات خود انجام داده اند، به طور بالقوه به اتمام نزدیک است، اما برای پیشبرد عادی سازی دو چیز لازم است: آرامش در غزه و مسیری معتبر به سوی یک کشور فلسطینی.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، در حاشیه این مجمع، بلینکن با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی (MBS) دیدار کرد تا در مورد این توافق گفتگو کند. کارشناسان، پیمان عربستان و آمریکا را «مجموعه ای جامع از تفاهمات» توصیف می کنند که شامل تضمین های امنیتی، اقتصادی و فناوری برای سعودی و همچنین حمایت از برنامه هسته ای غیرنظامی این کشور می شود.
انتظار میرود این توافق عادیسازی از توافقنامه ابراهیم، مجموعهای از معاهدههایی که چهار کشور عربی اسرائیل را در سال 2020 به رسمیت شناختند و تقاضای دیرینه اعراب برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به عنوان پیششرط به رسمیت شناختن اسرائیل را نادیده گرفتند الگوبرداری شود.
محمد بن سلمان پیشتر گفته بود که توافق با اسرائیل «بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد» خواهد بود. در سال 2021، نتانیاهو این توافق را اینگونه توصیف کرد که اسرائیل را قادر میسازد «دکترین قدیمی و خطرناک سرزمین در ازای صلح را جایگزین کند و صلح را در ازای صلح به ارمغان آورد، بدون اینکه اسرائیل حتی یک سانتیمتر از دست بدهد».
از آن زمان، دولت بایدن عادی سازی اسرائیل و عربستان را در مرکز سیاست خاورمیانه ای خود قرار داده است. ایالات متحده و عربستان سعودی در سال 2023 به گفتگوها درباره این پیمان ادامه دادند و انتظار میرفت که بلینکن در 10 اکتبر سال گذشته به ریاض برود تا درباره جزئیات آن صحبت کند، این تاریخ درست سه روز قبل از حمله حماس به اسرائیل بود که عملا این توافق را به تاخیر انداخت.
تحلیلگران می گویند که حمله بعدی اسرائیل به غزه که این منطقه را ویران کرده و بیش از 34000 فلسطینی را کشته، ممکن است پارامترهای توافق را برای عربستان سعودی تغییر داده باشد. اکنون پذیرش بخشی که خواستار مسیری «غیرقابل بازگشت» به سوی تشکیل یک کشور فلسطینی است، کلید اصلی بخش عادی سازی توافق گسترده تر خواهد بود.
نتانیاهو بارها چشم انداز تشکیل کشور مستقل فلسطینی را رد کرده و استدلال می کند که این امر به امنیت اسرائیل آسیب می زند و بر ادامه جنگ غزه تا زمانی که حماس از بین برود، مصمم است.
تحلیلگران می گویند که این موانع ممکن است منجر به تلاش عربستان برای بستن توافق دوجانبه بدون جزء عادی سازی توافق شود. اما چنین رویکردی با موانع بزرگی روبرو خواهد شد. سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام در این باره می گوید: توافقی که تعهد نظامی قاطعانه ایالات متحده به امنیت عربستان سعودی را بدون مولفه عادی سازی ایجاد می کند، بعید است از کنگره آمریکا عبور کند.
اگر توافقنامه دفاعی متقابل در قالب یک معاهده مورد مذاکره قرار گیرد، برای الزام آور شدن نیاز به 67 رأی در سنا دارد. گراهام در پاسخ به گزارشهایی مبنی بر تصمیم عربستان سعودی گفت: بدون عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان و اطمینان از تامین نیازهای امنیتی اسرائیل در مورد پرونده فلسطین، رای بسیار کمی برای توافق دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
کارشناسان می گویند که شاید بایدن بتواند با الگوبرداری از توافقنامه امنیتی دیگری که سال گذشته با بحرین امضا کرد، کنگره را برای رسیدن به توافق دور بزند. به گفته فراس مکساد، کارشناس ارشد و مدیر توسعه استراتژیک در موسسه خاورمیانه در واشنگتن دی سی، مسیر دیگری وجود دارد که حول توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیت جامع که دولت بایدن در سپتامبر 2023 با بحرین امضاء کرد، الگوبرداری شده است. متن این پیمان صراحتاً بیان میکند که ممکن است از طرف های دیگر برای پیوستن دعوت شود.
با این حال، هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه دولت بایدن برای تصویب توافق دوجانبه با عربستان سعودی، کنگره را دور بزند، وجود ندارد. برای عربستان سعودی، توافق دوجانبه با ایالات متحده یک پیروزی بزرگ خواهد بود، که نشان دهنده پایان دورانی است که بایدن به دنبال تضعیف محمد بن سلمان به اتهام دست داشتن در قتل جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست در کنسولگری سعودی در استانبول بود.
برخی کارشناسان معتقدند که این توافق همچنین «سلطه آمریکا را در خاورمیانه برای نسلها تثبیت میکند و چالش رو به رشد چین و روسیه را کمرنگ میکند.» محمد بن سلمان مشتاق تقویت سیستم دفاعی عربستان و تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان به دور از هیدروکربن است، زیرا او یک سیاست اقتصادی بلندپروازانه به نام چشم انداز 2030 را دنبال می کند. پادشاهی سعودی دارای یک برنامه هسته ای غیرنظامی نوپا است که ولیعهد مایل به توسعه آن با حمایت ایالات متحده است.
به گفته کارن یانگ، محقق ارشد پژوهشی در مرکز دانشگاه کلمبیا، عربستان سعودی مایل است با ایالات متحده معامله کند و این احتمالاً بهترین زمان در دوران دولت بایدن برای کمک به برخی از مسائل مهم در کنگره نظیر سیاست جهانی انرژی است.
یکی دیگر از نقاط سخت در حمایت ایالات متحده از چنین برنامه ای، مخالفت آمریکا با غنی سازی محلی اورانیوم در داخل خاک کشورها است، غنی سازی یک جزء کلیدی برای تولید انرژی هسته ای است که می تواند برای تولید سلاح های هسته ای نیز استفاده شود. عربستان سعودی از نظر ذخایر اورانیوم غنی است و اصرار دارد که بتواند آن را در داخل غنی سازی کند . در صورت تحقق چنین مسئله ای این برای یک کشور عربی برای اولین بار خواهد بود. برای مثال، امارات متحده عربی همسایه، اورانیوم غنی شده را برای نیروگاه های هسته ای خود وارد می کند.
روز چهارشنبه، سناتور دموکرات، اد مارکی، رئیس مشترک گروه کاری تسلیحات هستهای و کنترل تسلیحات، از دولت بایدن خواست اطمینان حاصل کند که ریاض از غنیسازی و بازفرآوری مواد هستهای خودداری میکند . او در بخش هایی از سخنان خود به اظهارات قبلی محمد بن سلمان استناد کرد که گفته بود عربستان سعودی در صورت حرکت تهران به سمت سلاح هسته ای در این مسیر گام خواهد گذاشت. وی گفت: مسیر صلح خاورمیانه نباید شامل چشم انداز عربستان سعودی مجهز به سلاح هسته ای باشد که منافع آمریکا، متحدان و شرکای خود را در سراسر منطقه تضعیف کند.
پیمان عربستان سعودی و آمریکا دو کشور را موظف می کند که برای بازدارندگی و مقابله با هرگونه تجاوز خارجی با یکدیگر همکاری کنند، اما به این تعهد جنبه معاهده رسمی نمی دهد.
زمانی که شرایط سیاسی اجازه دهد، هنوز جایی برای یک توافق امنیتی چندجانبه که در نهایت شامل اسرائیل، بحرین، ایالات متحده و دیگران باشد، وجود خواهد داشت. انتخاب با اسرائیل خواهد بود که چه زمانی آماده پاس دادن توپ به سمت تشکیل کشور مستقل فلسطین باشد.